محل تبلیغات شما

عشق من امام علی



ماسک فریمن ساخته ی شرکت فریمن یکی از پرفروش ترین محصولات در سال های اخیر است شما با استفاده از این ماسک می توانید زیبایی را دوباره به پوست خود برگرداند .

در این قسمت سعی کرده ایم به مهمترین ویژگی های این محصول و البته عملکرد آن را مورد ارزیابی قرار دهیم . ناگفته نماند در سال های اخیر فروش این محصول در بین سایر برندها توانسته اند جایگاه صعودی را به خود اختصاص دهید .

زیبایی پوست یکی از مهمترین نکاتی است که همه ی افراد سعی دارند با هزینه های مقرون زیبایی را دوباره به پوست خود برگردانند . ما در این حا سعی کرده ایم با معرفی این محصول فوق العاده بی نظیر شما را در انتخاب خود یاری دهیم . دیگر لازم نیست نگران پوست خود باشید کافی است سم زدایی و درمان پوست خود را به فریمن بسپارید در این صورت می تواند همواره از نتایج آن راضی باشید .

ماسک فریمن انواع گوناگونی دارد و هر کدام از آنها کاربرد جداگانه ای دارد ولی آن چه مهم است از آن می توان برای پوست های مختلف استفاده کنید . برای استفاده از ماسک فریمن هیچ گونه محدودیتی موجود نیست .

بررسی عملکرد ماسک فریمن بر روی پوست
ماسک فریمن هنگامی که بر روی پوست شما قرار می گیرد اقدامات لازم را برای سم زدایی شروع می کند ‌ شما برای استفاده از این محصول کافی است آن را بر روی پوست خود بمالید و سپس به مدت چند دقیقه ماساژ دهید و بعد از آن با آب ولرم بشورید . ما افتخار آن را داریم که محصولات اصل فریمن را در اختیار شما قرار دهیم .

هدف ما کسب رضایت شما ست شما با خرید ماسک پوست صورت فریمن از فروشگاه اینترنتی ما می توانید از کیفیت محصول خود نهایت رضایت را داشته باشید . رضایت شما ، اعتبار ما است.

ماسک فریمن با استفاده از همین روش ساده می تواند پوست شما را پاکیزه کند و اگر لک و یا جوش هایی بر روی آن باشد در کوتاهترین مدت درمان کرده و زیبایی را دوبار هدیه پوست شما بازگرداند . با این ماسک چند منظوره دیگر مراقبت از پوست امری آسان است و با کوتاه ترین مدت زمان می خوانید اقدامات لازم را برای حفاظت از پوست خود انجام دهید .

ویژگی متمایز کننده ماسک فریمن
 

از ویژگی های مهم و اصلی ماسک فریمن می توان به قیمت بی نظیر مقرون به صرفه ی آن در برابر کاربردهای وسیع آن اشاره کرد . از دیگر ویژگی های مهم آن چند منظوره بودن و قابلیت لازم برای استفاده از پوست های مختلف است . استفاده کنندگان این محصول همواره رضایت خود را در مورد رسیدن به پوستی نرم و لطیف ثبت کرده اند . ماسک فریمن قابلیت آن را دارد که جوش های سرسیاه را نیز با گذر زمان به طور کامل از بین ببرند . شما با خرید این محصول می توانید به زیبایی و پاکیزگی کامل پوست خود دست یابید و ناگفته نماند در همان روزهای اول نیز می توانید شاهد تاثیرات فوق العاده ی آن باشید.

 


مأمون: بر این عقیده و دین هستم که علی بن ابی طالب علیه السلام بهترین خلق خدا پس از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سزاوارترین مردم برای خلافت است.

اسحاق: در میان این جمعیت کسانی هستند که آنچه را مأمون درباره علی علیه السلام بیان کرد نمی شناسند و بِدان معتقد نیستند و مأمون ما را برای مناظره طلب کرده است.

مأمون: هر طریق را می پسندی اختیار کن من از تو سؤال کنم یا تو از من سؤال کنی؟

اسحاق: من پرسش را آغاز می کنم.

اسحاق: به چه دلیل مأمون ادعا می کند که علی برترین مردم است پس از رسول خدا و سزاوارتر است از همه به خلافت پس از وی؟

مأمون: به من بگو چه چیز مایه برتری مردم بر یکدیگر می شود چنان که بتوان گفت: فلان کس از دیگری افضل است؟

اسحاق: اعمال نیکو.

مأمون: راست است، اکنون به من بگو درباره کسی که در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله بر یار خود برتری داشت، ولی پس از پیغمبر صلی الله علیه و آله آن یار که مفضول بود کاری انجام داد برتری از کاری که فاضل در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله انجام داده بود، آیا این کس را می توانیم از جهت فضل با فاضل زمان پیغمبر هم پایه بدانیم؟

[اسحاق، سر به پایین افکند و در اندیشه فرو رفت.]

مأمون: اسحاق تو نمی توانی پاسخ آری» بدهی زیرا اگر آری» بگویی من در روزگار خودمان کسانی را به تو نشان می دهم که از آن کس جهاد و حج و روزه و نماز و کارهای خیرش افزون است.

اسحاق: حق با شماست، هرگز کسی که در زمان پیغمبر مفضول بوده است همپایه کسی که در زمان پیامبر فاضل بوده نمی شود.

مأمون: اسحاق! به درستی روایات و اخباری که از یاران تو و کسانی که تو دینت را از آنان گرفته ای و آنان را پیشوای خود قرار داده ای درباره فضایل علی بن ابیطالب به تو رسیده است بنگر و آنها را به آنچه درباره فضایل دیگران شنیده ای بسنج، آن گاه اگر دیدی که فضایل آنها همپایه علی است بگو آنها برتر از علی بودند، نه به خدا سوگند چنین نیست

اسحاق! روزی که خدا پیغمبر را برانگیخت کدام یک از اعمال برتر بود؟

اسحاق: اخلاص در شهادت.

مأمون: آیا به پیشی گرفتن در اسلام نیست؟

اسحاق: بلی

مأمون: این آیه را در قرآن تلاوت کن که خداوند می فرماید: (وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُون اُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ) مقصود از این آیه چه کسانی است که در پذیرفتن اسلام پیشی گرفته اند آیا شنیده ای کسی در اسلام بر علی پیشی گرفته باشد؟

اسحاق: علی هنگامی اسلام آورد که نوجوان بود و هنوز تکلیفی نداشت و حکمی به وی تعلق نمی گرفت در صورتی که آن دیگری در زمان بزرگی که حکم و تکلیف داشت اسلام آورد.

مأمون: به من بگو کدام یک نخست اسلام آورده است تا پس از آن درباره موضوع نوجوانی و کمال و بزرگی با تو مناظره کنم؟

اسحاق: علی پیش از آن دیگری اسلام آورد با همین کیفیت.

مأمون: آری! به من بگو که آیا اسلام علی به سبب این بود که رسول خدا او را به اسلام دعوت کرد یا انگیزه آن الهامی از جانب خدا بود؟

[اسحاق می گوید: من سر خود را فرو انداختم و در اندیشه فرو رفتم.]

مأمون: ای اسحاق! نمی توانی اسلام علی علیه السلام را در نتیجه الهام از خدا بدانی زیرا در این صورت علی را بر پیغمبر مقدم می داری، زیرا رسول خدا تا جبرئیل از جانب خدا به وی خبر نداد اسلام را نمی شناخت.

اسحاق: آری رسول خدا او را به اسلام دعوت کرد.

مأمون: اسحاق! آیا پیغمبر که علی را دعوت کرد به دستور خداوند بود یا از جانب خودش؟

[اسحاق می گوید: باز من در اندیشه فرو رفتم و سر پایین افکندم.]

مأمون: اسحاق! نمی توانی پیغمبر صلی الله علیه و آله را نسبت به تکلیف دهی زیرا خداوند می فرماید: [و ما اَنَا مِنَ الْمُتکَلِّفیْنْ].

اسحاق: بلی پیغمبر، علی را به دستور خداوند به اسلام خواند.

مأمون: آیا شایسته است که خداوند به پیغمبر خود تکلیف کند کسی را که هنوز به سن بلوغ نرسیده است و حکمی بر وی جاری نمی شود به دین دعوت کند؟

اسحاق: پناه می برم به خدا که چنین نسبتی به وی داده شود.

مأمون: اسحاق آیا قرآن می خوانی؟

اسحاق: بلی.

مأمون: بخوان برای من آیه هل اَتی عَلَی الْإنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئا مَذْکُورا.»

اسحاق: آیه را خواندم.

مأمون: آیا می دانی که علی هنگام اطعام مسکین و یتیم و اسیر گفت: اِنَّما نُطْعِمُکُم لِوَجْهِ الله» آیا شنیده ای که خداوند در قرآنش هیچ کس را به مانند علی وصف کرده باشد؟

اسحاق: نه؟

مأمون: راست گفتی زیرا خداوند متعال رفتار و سیره علی را شناخته بود.

مأمون: اسحاق آیا حدیث: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزَلَةِ هارونَ مِنْ مُوسی» را روایت می کنی؟

اسحاق: بلی! این حدیث را شنیده ام و نیز نام کسانی که آن را درست ندانسته یا آن را انکار کرده اند می دانم.

مأمون: آیا کسانی که آن را درست می دانند نزد تو راست گفتارند یا آنان که انکار کرده اند؟

اسحاق: کسانی که آن را درست دانسته اند.

مأمون: آیا امکان دارد که پیغمبر صلی الله علیه و آله این گفته را به طور مزاح گفته باشد؟

اسحاق: پناه می برم به خدا.

مأمون: آیا نمی دانی که هارون برادر پدری و مادری موسی بود؟

اسحاق: بلی می دانم.

مأمون: آیا علی نیز برادر پدری و مادری پیغمبر بود؟

اسحاق: نه.

مأمون: آیا نه این است که هارون نبی بود و علی نبی نیست؟

اسحاق: بلی.

مأمون: این دو صفت در علی علیه السلام وجود نداشت و در هارون داشت: پس مقصود از این که: تو نسبت به من چنانی که هارون به موسی چنان بود؟ چیست؟

اسحاق: از این سخن اراده کرده بود که دل علی را به دست آورد و خشنود سازد زیرا منافقان گفته بودند: پیغمبر، علی را در مدینه به واسطه بی مهری به او به جای خود گذاشته بود؟

مأمون: آیا پیغمبر به وسیله سخنی که معنی نداشت، خواست دل علی علیه السلام را خشنود سازد؟

[اسحاق: من خاموش شدم و سر به پایین افکندم.]


یکی از مباحث جذاب و آموزنده پیرامون شخصیت مولای متقیان علی علیه السلام گفت و گوی آن حضرت با افراد و شخصیت های معروف صدر اسلام است. در دو نوشتار گذشته، مناظره علی علیه السلام با ابابکر و اهل شوری مورد بحث و کنکاش قرار گرفت، اینک مناظره آن حضرت با بزرگانی از مهاجرین و انصار را تقدیم شما خواننده گرانقدر می کنیم. در این مناظره، علی علیه السلام ضمن بیان گوشه ای از صفات والای خویش به بیان حقانیت خلافت خود پرداخته و ادله مشهور مخالفین را پاسخ می گویند. در پی نوشت ها در مواردی که احساس می شد نیازمند توضیح است، ضمن توضیح مختصر، منابع معتبر شیعه و سنی جهت مطالعه بیشتر معرفی گردیده است. امید آنکه این مختصر گامی مفید جهت آشنایی با شخصیت والای مولای متقیان بوده و برای مبلغان ارجمند در تبیین حقایق مفید باشد.

مجلس تفاخر

ابان از سلیم بن قیس نقل می کند که گفت:(1)

کردند و گفتند:

چرا سخن نمی گویید؟

همه فضایل به برکت رسول الله صلی الله علیه و آله

هر کدام از دو گروه فضیلتی را گفتند و به حق هم گفتند، و من از شما ای گروه قریش و انصار سؤال می کنم؟ به خاطر چه کسی خداوند این فضایل را به شما عنایت فرمود؟ آیا به خاطر خودتان و قبایل و خانواده هایتان بود و یا به خاطر غیر شما؟

خداوند به خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان او این فضایل را به ما عطا فرمود، و بر ما منت نهاد، نه به خاطر خود و قبایل و خاندانمان.

راست گفتید.

خلقت نور پیامبر و اهل بیت علیهم السلام قبل از خلقت آدم

آیا اقرار می کنید آنچه از خیر دنیا و آخرت که بدان دست یافته اید فقط (به واسطه) ما اهل بیت بوده نه از شما؟ و آیا می دانید که پسر عمویم رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، من و اهل بیتم نوری بودیم در پیشگاه پروردگار، وقتی خداوند آدم را خلق کرد، آن نور را در صلب او قرار داد و او را به زمین فرستاد. سپس خداوند همچنان ما را از صلب های با شرافت، به رحم های پاک و از رحم های پاک به اصلاب با شرافت بین پدران و مادران منتقل نمود. .»

آری قطعا این را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده ایم.

سد اواب بجز باب علی علیه السلام

آیا اقرار می کنید که پیامبر صلی الله علیه و آله هر دری به جز درب خانه مرا به مسجد مسدود کرد؟ آن گاه بعضی در این رابطه سخنانی گفتند و پیامبر اکرم فرمودند: من در خانه های شما را نبستم، و در خانه ای را باز نگذاشتم، بلکه خداوند به من دستور بستن در خانه های شما و باز گذاشتن در خانه او را داد.

به خدا سوگند آری.

شکافی به قدر چشم

آیا اقرار می کنید که عمر اصرار داشت شکافی به قدر چشم از خانه اش به مسجد باز کند، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه ندادند(2).

به خدا سوگند آری.

علی بهترین است

آیا اقرار می کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: تو را به ازدواج کسی در آوردم که بهترین اهل بیتم، بهترین امتم، مقدم ترین آن ها در اسلام، بالاترین آن ها در حلم و بیشترین آن ها در علم است؟(3)

به خدا سوگند آری.

علی وسیله نجات

آیا اقرار می کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه ای که برای شما ایراد کردند، فرمودند: ای مردم! من در میان شما دو چیز گران بها باقی گذاشتم که تا به آن دو تمسک دارید هرگز گمراه نمی شوید، آن دو کتاب خدا و اهل بیتم می باشند(4).

به خدا سوگند آری.

علی سابق الی الله

سوگندتان می دهم به خداوند آیا می دانید که خداوند عز و جل در کتابش سابق را بر مسبوق در بیش از یک آیه فضیلت داده است. و احدی از این امت از من نسبت به خدا و رسولش سبقت نگرفته؟(5)

به خدا سوگند آری.

علی افضل اوصیا

سوگندتان می دهم به خداوند آیا می دانید وقتی این آیات نازل شد: والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار»(6)، و السابقون السابقون اولئک المقربون»(7) از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در رابطه با آیات سؤال شد. حضرت رسول صلی الله علیه و آله پاسخ دادند: خداوند این آیات را در مورد انبیا و جانشینان ایشان نازل کرده است، من افضل انبیاء و رسولان خدایم و علی بن ابی طالب علیه السلام جانشین من، افضل اوصیاء است؟(8)

آری به خدا سوگند.

آیات عظمت علی علیه السلام

سوگندتان می دهم به خداوند، آیا می دانید وقتی این آیات نازل شد: یا ایهاالذین آمنوا اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(9)، انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون اکوة و هم راکعون»(10)، ام حسبتم ان تترکوا و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجه»(11)، مردم گفتند: آیا این آیات در باره بعضی از مؤمنین است یا نسبت به همه آنان عمومیت دارد؟ خداوند عز و جل به پیامبر شما دستور داد تا والیان امرشان را به آنان بشناساند و ولایت را مانند نماز و زکات و روزه و حجشان، برایشان تفسیر کند. لذا مرا در غدیر خم برای مردم منصوب نمود.(12)

خوف از طعن و تکذیب رسول الله توسط بعضی از صحابه

در ادامه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطابه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم خداوند مرا به رسالتی فرستاده که سینه ام از آن به تنگ آمده و گمان کردم که مردم مرا تکذیب می کنند، لکن خداوند مرا ترسانید که باید این پیام را برسانم وگرنه مرا عذاب خواهد کرد. سپس دستور داد ندا کنند تا مردم جمع شوند، بعد خطبه خواند و فرمود: ای مردم! آیا می دانید که خداوند عز و جل صاحب اختیار من است و من صاحب اختیار مؤمنین هستم؟

مردم در پاسخ گفتند: آری یا رسول الله. آنگاه فرمود بر خیز ای علی، من برخواستم. پیامبر اکرم فرمود: هر کس من مولای اویم این علی مولای اوست. خدایا دوست بدار آن که او را دوست

بدارد و دشمن بدار آن که او را دشمن بدارد.

در آن هنگام سلمان برخاست و عرض کرد یا رسول الله، ولایت و صاحب اختیاری علی علیه السلام چگونه است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پاسخ دادند: ولایت او همانند ولایت من است، هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارترم علی هم نسبت به او این گونه است. سپس خداوند متعال این آیه را نازل کرد: الیوم اکملت لکن دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیتُ لکم الاسلام دینا»(13) آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله سه مرتبه تکبیر گفت و فرمود: الله اکبر بر کمال نبوت من، تکمیل دین خدا ولایت علی بعد از من است.

ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله آیا این آیات مخصوص علی است؟!

پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ دادند: آری در باره او و جانشینانم تا روز قیامت(14) است. آن دو گفتند: آنان را برای ما بیان فرما.

آن ها، تا بر سر حوض بر من وارد شوند.(15)

حاضر بودیم

در آن هنگام زیدبن ارقم، براء بن عازب، ابوذر، مقداد، عمار و. گفتند: ما شهادت می دهیم بر آنچه که گفتی آنگاه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم خداوند در کتابش شما را امر به نماز کرد و من آن را برایتان بیان نمودم؛ به زکوة، حج و روزه دستور فرمود، آن را نیز برای شما روشن کردم ؛ به ولایت (علی) دستور داد و من شما را شاهد می گیرم که ولایت مخصوص این شخص (علی علیه السلام )، سپس دو فرزندش و سپس برای اوصیای او از فرزندانشان بعد از ایشان است

علی پناه امت بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله

سپس پیامبر اکرم ادامه دادند و فرمودند: ای مردم پناه و امامتان بعد از خود و ولی و هدایت کننده شما را برایتان بیان کردم(16) و او برادرم علی بن ابی طالب است. او در میان شما به منزله من در میان شماست. در دین خود از او پیروی کنید و در همه امورتان از او اطاعت کنید. زیرا آنچه که خداوند از علم و حکمتش به من آموخته، نزد اوست. از او بپرسید و از او و جانشینان بعد از او بیاموزید و به آنان چیزی یاد ندهید و بر آنان پیشی نگیرید و از ایشان عقب نمانید که آنان با حق و حق با آنان است و از هم جدا نمی شوند. بعد از ادای شهادت (بر آنچه بیان شد) جمعیت نشستند.

علی علیه السلام و حدیث کساء

سلیم بن قیس می گوید: سپس علی علیه السلام فرمود: ای مردم! آیا می دانید خداوند در کتابش این آیه را نازل کرده: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.»(17) زمانی پیامبر صلی الله علیه و آله ، من و فاطمه و دو پسرم حسن و حسین را جمع کرد و رو اندازی از فدک بر روی ما انداخت و فرمود: اینان اهل بیت من و فامیل و اقربای من هستند، آنچه آنان را ناراحت کند مرا ناراحت کرده و آن چه آنان را اذیت کند مرا اذیت کرده و آن چه آنان را به تنگ آورد مرا به تنگ می آورد. (خدایا) رجس و پلیدی را از آنان ببر و آنان را پاک گردان. ام سلمه عرض کرد یا رسول الله: من هم با شما هستم؟ پیامبر فرمودند: عاقبت تو به خیر است. ولی این آیه فقط در باره من و برادرم و دخترم فاطمه و دو پسرم و نه نفر از فرزندان پسرم حسین به طور خاص نازل شده و احدی غیر از آنان در این آیه همراه ما نیست.

شهادت می دهیم که ام سلمه این مطالب را برای ما نقل کرد و ما همین را از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدیم و آن حضرت برای ما مثل حدیث ام سلمه را نقل فرمود.

علی علیه السلام جلوه ای از صادقین

سوگندتان می دهم به خداوند، آیا می دانید که پروردگار، این آیه را نازل کرد: یا ایهاالذین آمنوا اتقواالله و وا مع الصادقین»()، سلمان سؤال کرد: یا رسول الله آیا این آیه عمومیت دارد یا مربوط به عده ای خاص است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پاسخ دادند: اما امر شدگان، همه مؤمنین هستند که مورد فرمان قرار گرفتند، اما صادقین مخصوص برادرم علی و اوصیای من بعد از او تا قیامت است.

آری به خدا سوگند.

علی علیه السلام شاهد بر مردم

سوگندتان می دهم به خداوند، آیا می دانید که خداوند در سوره حج چنین نازل کرده: یا ایها الذین آمنوا. هو سماکم المسلمین من قبل و فی هذا لی الرسول شهیدا علیکم و توا شهداء علی الناس(19).»، در آن هنگام سلمان به پاخاست و عرض کرد: اینان چه کسانی هستند که تو بر آنان شاهدی و آنان بر مردم شاهدند و خداوند آنان را برگزیده و در دین بر آنان سختی قرار نداده، همان که دین پدرشان ابراهیم است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: اینان فقط سیزده نفر مورد نظر می باشند، نه غیر از امت. سلمان پرسید:

یا رسول الله صلی الله علیه و آله آنان را برای ما بیان فرما. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: من و برادرم و یازده نفر از فرزندانم.

سوگند به خداوند آری.

علی وجودی گران بها

شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید که پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین خطابه خود فرمود: ای مردم من در میان شما دو چیز گران بها باقی می گذارم، کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم. به این دو تمسک جویید که هرگز گمراه نمی شوید، خداوند لطیف به من خبر داده و وعده داده است که این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر، بر من وارد شوند.(20)

سرپیچی کند از فرمان خداوند سرپیچی کرده است.

شهادت می دهیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این مطالب را فرموده است.

آخرین تصدیق های اصحاب رسول الله بر فضیلت علی علیه السلام

سؤال های علی علیه السلام از مردم جهت ذکر فضایلش ادامه داشت، حضرت چیزی باقی نگذاشت مگر آنکه در مورد آن مردم را قسم داد و از آنان سؤال کرد و در همه موارد، مردم سخن او را تصدیق می کردند و شهادت می دادند که سخن حقی است. .

سلیم بن قیس می گوید: در بعضی از موارد همه مردم تصدیق می کردند و در بعضی از موارد عده ای ساکت مانده و لکن می گفتند: اینان که شهادت دادند مورد اعتماد ما هستند. .

طناب در گردن علی علیه السلام

طلحة بن عبد الله که معروف به زیرک قریش بود گفت: چه کنیم با ادعای ابوبکر که عمر و اصحابش او را تصدیق کردند و شهادت بر گفتار او دادند در آن روزی که تو را به اجبار می آوردند در حالی که در گردنت طناب بود. به تو امر کردند بیعت کن و تو در مقابل آنان با فضایل و سوابق خود استدلال کردی و همه تو را تصدیق کردند، ابوبکر ادعا کرد که از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده است که فرموده، خداوند نخواسته است نبوت و خلافت برای ما اهل بیت جمع شود. آنگاه عمر، ابوعبیده جراح، سالم و معاذ بن جبل او را تصدیق کردند.

پاسخ اول ـ پیمان پنج نفر در صحیفه خیانت است

حضرت علی علیه السلام در حالی که از سخن طلحه به غضب آمده بود، برخاست و چیزی را که کتمان می کرد فاش نمود و مطلبی را روشن کرد که در روز مرگ عمر فرموده بود. ولی مردم مقصود آن حضرت را نفهمیده بودند. حضرت رو به طلحه کرد و در حالی که مردم می شنیدند فرمود: ای طلحه! به خدا سوگند نوشته ای که روز قیامت با آن خدا را ملاقات کنم محبوبتر از نوشته این پنج نفر نیست که در حجة الوداع در خانه کعبه بر سر وفای به آن هم پیمان شدند که اگر خداوند محمد را بکشد یا بمیراند یکدیگر را بر ضد من کمک و پشتیبانی کنند تا خلافت به من نرسد.

پاسخ دوم: علی صاحب اختیار مردم

ای طلحه! دلیل بر بطلان آنچه آنان شهادت دادند و بر صحت گفتار من، سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارترم، علی هم نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر است.» من چگونه می توانم بر آنان صاحب اختیارتر از خودشان باشم در حالی که آنان امیران و حاکمان بر من باشند.

پاسخ سوم: حدیث منزلت

همچنین سخن پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود: تو نسبت به من جز در نبوت همچون هارون نسبت به موسی هستی. اگر همراه نبوت چیز دیگری (همچون خلافت) هم بود که باید استثنا می شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را استثنا می کرد.(21)

پاسخ چهارم: حدیث ثقلین

همچنین سخن رسول الله که فرمودند: من در میان شما دو چیز گران بها باقی گذاردم که تا به این دو تمسک کرده اید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم. از آنان پیشی نگیرید و از اینان عقب نمانید. به آنان چیزی نیاموزید، به درستی که از شما داناترند. بنابر این سزاوار است که خلیفه بر امت کسی جز داناترین آنان به کتاب خدا و سنت پیامبرش نباشد. [ و به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ما داناترین امت هستیم] خداوند هم می فرماید: افمن یهدی الی احق ان یتبع اَمّن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون»(22) و همچنین می فرماید: ان الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم.»(23)

امیر بودن بر امت است؟

پاسخ پنجم: علی علیه السلام امیر عمر و ابابکر

دلیل بر دروغ آنان و باطل بودن گفتار و سخن ناحقشان این است که به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به عنوان امیرالمؤمنین بر من سلام کردند.(24) این مطلب حجت است بر آنان (ابوبکر و عمر) و بر تو و به خصوص بر اینکه همراه تو است (زبیر) و بر همه امت و بر این دو نفر (حضرت به سعد بن ابی وقاص و عبد الرحمان بن عوف اشاره کردند.) و بر این خلیفه شما یعنی عثمان.

پاسخ ششم: تناقض گویی عمر

ما گروه شش نفری شوری همگی زنده هستیم. اگر عمر و اصحابش در نسبت دادن آن حدیث به پیامبر راست می گفتند، پس چرا عمر مرا جزء شوری قرار نداد؟ آیا ما را در شوری برای خلافت [تعیین خلیفه [قرار داد یا غیر آن؟ اگر نظرتان این است که شوری را برای غیر انتخاب امیر و خلیفه قرار داد، پس اکنون عثمان بر ما امارتی نخواهد داشت، چون در این صورت ما مأمور بودیم در غیر مسأله خلافت م کنیم و اگر شوری در باره خلافت بود، چرا مرا همراه شما داخل شوری نمود؟! چرا مرا خارج نکرد؟ در حالی که می گفت پیامبر اهل بیتش را از خلافت خارج کرده و خبر داده که آنان را در خلافت نصیبی نیست.

پاسخ هفتم: سخنان عمر در هنگام مرگ پیرامون عظمت

چرا عمر هنگامی که ما شش نفر اصحاب شوری را یکی یکی فراخواند به پسرش عبد الله گفت (در اینجا حضرت اشاره به پسر عمر نمود و فرمود:) هان او اینجاست. تو را قسم می دهم به خدا که بگویی وقتی ما خارج شدیم پدرت به تو چه گفت؟

عبدالله بن عمر گفت: حال که مرا قسم دادی، او گفت اگر با اصلع(25) بنی هاشم بیعت کنند، آنان را به وسط جاده روشن خواهد کشانید و [ملت و جامعه را] طبق کتاب پروردگارشان و سنت پیامبرشان به پاخواهد داشت.

کتمان راز توسط عبد الله بن عمر

حضرت خطاب به پسر عمر فرمودند: ای پسر عمر در آنجا تو به او چه گفتی؟ پسر عمر پاسخ گفت: من به او گفتم ای پدر چه مانعی داری که او را خلیفه قرار دهی؟

حضرت فرمود: عمر به تو چه جوابی داد.

پسر عمر گفت: او مطلبی گفت که آن را کتمان می کنم.

افشاء راز عمر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام

حضرت فرمود: پیامبر در زمان حیات خویش و در خواب وقتی که پدرت عمر مرد، آنچه او به تو گفته و تو به او گفته ای را به من خبر داد. و هر کس پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب ببیند گویا او را در بیداری دیده است.

گریه عبدالله بن عمر

پسر عمر گفت: پیامبر چه چیزی را به تو خبر داده؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: ای پسر عمر! تو را به خدا سوگند می دهم که اگر برایت نقل کردم گفتارم را تصدیق کنی.

پسر عمر پاسخ داد: اگر هم خواستم ساکت می مانم. حضرت علی علیه السلام فرمود: وقتی به عمر گفتی چه مانعی داری که او (علی) را خلیفه قرار دهی، عمر گفت: مانع من صحیفه ای است که در بین خود نوشتیم و معاهده ای که در کعبه در حجة الوداع بر سر آن هم پیمان شده ایم.

پسر عمر در اینجا ساکت شد و گفت: تو را به حق پیامبر سوگندت می دهم که از من دست برداری.

سلیم می گوید: در آن مجلس پسر عمر را می دیدیم در حالی که گریه گلویش را گرفته بود و از دو چشمانش اشک جاری بود.

اتمام حجت بر اهل شوری

حضرت سپس رو به طلحه و زبیر و غیره فرمودند: به خدا سوگند اگر آن پنج نفر (اصحاب صحیفه) به پیامبر نسبت دروغ داده اند ولایت آن ها بر شما حلال نیست. و اگر راست گفتند بر شما حلال نیست که مرا همراه خود داخل شوری قرار دهید، زیرا ورود من در شوری (به گفته شما) مخالفت با رسول الله علیه السلام و سرپیچی از فرمان او به حساب می آید.»

آنگاه رو به سوی مردم کرد و فرمود: به من خبر دهید، من در میان شما چگونه ام؟ آیا راستگو هستم یا دروغگو؟» مردم پاسخ دادند: بلکه در کمال راستگویی و صداقت هستی. به خدا سوگند نه در زمان جاهلیت و نه بعد از اسلام، تو را به دروغگویی نشناختیم.

پی نوشت ها


1 ـ این مناظره در احتجاج طبرسی، ج 1، ص 337 و کتاب سلیم بن قیس هلالی، حدیث 11 آمده است.

2 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به بحار الانوار، ج 39، ص 23.

3 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به کنز العمال هندی، ج 11، ص 605.

4 ـ در صحیح مسلم، ج 15، ص 0 و 1، ضمن این که تأکید پیامبر اکرم بر حفظ حرمت اهل بیت ذکر شده، این نکته مورد توجه قرار گرفته که مقصود آل علی علیه السلام و خاندان او هستند و حدیث معروف شامل ن پیامبر اکرم نمی شود.

5 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به تاریخ طبری، ج 2، ص 217.

6 ـ توبه/ 100 ـ پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار.

7 ـ واقعه/ 11 ـ 10 پیشگامان، پیشگامند، آن ها مقربانند.

8 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به تاریخ ابن عساکر، ج 30، ص 5.

9 ـ نساء/59 ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی الامر را.

10 ـ مائده/55 ـ سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او آن ها که ایمان آورده اند، همان ها که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.

11 ـ توبه/ 16 ـ آیا گمان کرده اید که (به حال خود) رها می شوید در حالی که خداوند هنوز کسانی را که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند (از دیگران) مشخص نساخته است؟ (باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا گردد.)

12 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به مسند احمد، ج 1، ص 1 و کتاب شریف الغدیر.

13 ـ مائده/ 3 ـ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» - در صحیح بخاری، ج 6، ص 383، روایتی نقل می کند که یکی از بزرگان یهودی به عمر گفت اگر این آیه برای ما بود، ما آن روز را عید می گرفتیم.

14 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به صحیح بخاری، ج 9، کتاب استخلاف، ص 729.

15 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به صحیح ترمذی، ج 3، ص 297.

16 ـ رجوع شود به مستدرک حاکم، ج 3، ص 122.

17 ـ احزاب/33 ـ خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» - فخر رازی در تفسیر کبیر، ج 27، ص 166، تصریح می کند که قدر متیقن از آل البیت، علی، فاطمه و حسنین می باشند.

ـ توبه/119 ـ ای کسانی که ایمان آورده اید (از مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.»

19 ـ حج/ 78 ـ 77 ـ ای کسانی که ایمان آورده اید. خداوند شما را در کتاب های پیشین و در این کتاب آسمانی مسلمان نامید تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم. .»

20 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به صحیح مسلم، ج 15، ص 0، باب فضایل علی علیه السلام .

21 ـ جهت آگاهی بیشتر رجوع شود به صحیح مسلم، ج 15، ص 176.

22 ـ یونس/ 35 ـ آیا کسی که به حق هدایت می کند سزاوارتر است که تابع او شوند یا کسی که هدایت نمی شود مگر آن که او را هدایت کنند، پس شما را چه شده و چگونه حکم می کنید.»

23 ـ بقره/247 ـ به درستی که خداوند او را بر شما برگزید و در علم و جسم به او وسعت داد.»

24 ـ مسند احمد، ج 4، ص 28.

25 ـ اصلح یعنی کسی که جلوی سرش مو ندارد که در اینجا اشاره به امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد.


مونوپاد

اصلی را از ما بخواهید

با مونوپاد بهترین سلفی ها را بگیرید.شاید تا کنون کلمه ی عکاسی سلفی به گوش شما خورده باشد.اگر شما نیز جزء آن دسته از افرادی هستید که علاقه خاصی به عکاسی دارید ، بدون شک گرفتن عکس در زوایای خاص و منحصر به فرد می تواند برای شما بسیار جذاب باشد.توسط ابزار بسیار پر کاربرد مونوپاد ، شما می توانید تصوایر بسیار زیبا و در زوایای بسیار استثنایی را تولید کنید.با وجود استفاده روز افزون از ابزارهای همراه هوشمند نظیر تبلت و گوشی موبایل و دوربین های عکاسی دیجیتال ،و همچنین ظهور شبکه های اجتماعی جدید و میل به اشتراک گذاری تصاویر ، امروزه بطور میانگین در هر روز بیش از ۱۰ میلیون عکس سلفی گرفته می شود و همین امر نشان دهنده جذابیت عکاسی سلفی می باشد.

مونوپاد
پیش تر ها در گرفتن عکس های سلفی مشکلاتی وجود داشت.بدون داشتن مونو پاد شما مجبورید از دست خود برای نگه داشتن دوربین اسفاده کنید که همین امر مشکلاتی را بوجود می آورد.
اول اینکه ممکن است روی شاتر دوربین تسلط نداشته باشید و نتوانید به راحتی عکس بگیرید.دوم اینکه زاویه ای که شما می توانید عکس بگیرید بسیار محدود می باشد و نمی توانید فضای مناسبی را پوشش دهید.
اما به کمک داشتن یک مونوپاد شما می توانید عکس های بسیاری را در زوایای بسیار زیبا و همراه با ابتکار عمل فراوان بگیرید.

مونوپاد

امروزه تصاویر سلفی طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده و همچنین این موج هر روز در حال فراگیری بیشتری می باشد.شاید بتوان گفت همین علاقه باعث شده است تا یک ابزار کاربردی در کنار عکاسی روز پدیدار شود که همه آن را با نام مونو پاد می شناسند.
به کلام ساده تر مونو پاد یک پایه دوربین است که جای پایه های قدیم را گرفته و شما می توانید موبایل یا دوربین دیجیتال خود را به آن وصل کنید و با توجه به نوع مونو پاد از فاصله ۱ الی ۸ متری عکس های زیبایی از خود و دوستانتان بگیرید.

مونوپاد
انواع مونو پاد بهمراه ویژگی های آن
از مهمترین ویژگی های انواع مونوپاد می توان به سبک بودن و حمل راحت آن اشاره کرد.افزایش طول پایه در تمامی مونو پاد ها به کمک پایه های آنتن مانند می باشد که بصورت کشویی داخل هم رفته و فضای کمتری را اشغال می کند.
اما در خرید مونوپاد باید دقت کنید که پایه ای که گوشی موبایل یا دوربین عکاسی شما را نگه می دارد بسیار محکم و دارای پیچ های مناسبی باشد که هم بتواند ابزار عکاسی شما را سفت و محکم نگه دارد و هم توانایی نصب انواع گوشی موبایل و دوربین های عکاسی را داشته باشد.

مونوپاد
جنس بدنه مونوپاد نیز عاملی بسیار مهم در خرید آن می باشد.مونوپاد های دارای جنس بدنه پلاستیکی کاربرد و استحکام مناسبی ندارند و پس از مدتی متوجه می وشی که هزینه ای که برای خرید این مدل مونوپاد کرده اید را به دور ریخته اید.
دارا بودن شاتر بلوتوث نیز یک عامل بسیار مهم دیگر در خرید مونوپاد به شمار می آید.به کمک این ویژگی شما قادرید تا مونوپاد را به وسیله بلوتوث به گوشی همراه خود وصل کنید و  هر بار که دکمه ی تعبیه شده روی ن را فشار میدهید به منزله فشردن شاتر دوربین بوده و یک عکس در همان لحظه گرفته می شود.

مونوپاد
اما بدون داشتن شاتر بلوتوث نیز می توانید توسط مونو پاد به عکاسی بپردازید.اما تنها تفاوت آن این است که باید گوشی خود را روی حالت تایمر قرار دهید و کمی به تکاپو بیفتید.

اما در مورد روش خرید مونوپاد می توانید از فروشگاه البرز خرید به یکی از روش های زیر عمل نمایید :

۱. بروی دکمه خرید پستی کنار محصول کلیک نمایید و همین الان خرید خود را تکمیل کنید.
۲. می توانید ادرس پستی و نام محصول و نام گیرنده محصول و کد پستی را به شماره تلفن ۰۹۳۵۹۴۸۲۳۲۴ پیامک کنید.
۳. می توانید به صورت تلفنی به شماره ۰۹۳۵۹۴۸۲۳۲۴ تماس گرفته و درخواست خود را ثبت نمایید.

چگونه وجه کالا را باید بپردازم ؟
کاری نداره شما اول خرید کنید و محصول را دریافت نمایید و بعد از اینکه از رسیدن محصول مطمئن شدید می توانید وجه کالا را به مامور پست دهید . با این روش بدون هیچگونه دغدغه ای می توانید هر خرید که خواستید از فروشگاه البرز خرید انجام دهید.
چه مدت طول می کشد تا کالای خریدای شده به دست من برسد ؟

چون به صورت پستی محصول شما برایتان ارسال می گردد معمولا بین ۲ روز تا نهایتا ۵ روز زمان خواهد برد تا کالای مورد نظرتان به ادرس شما ارسال شود.
گارانتی بازگشت پول

شما با خیال راحتی می توانید از فروشگاه البرزخرید اقدام به تهیه محصولات مورد نظر خود نمایید . ما تمامی محصولات خود را گارانتی کرده ایم و در صورتیکه هر گونه مشکلی درآن دیده شد ما آنرا برایتان به صورت رایگان تعویض خواهیم کرد.

مونوپاد
برای خرید یک مونوپاد بهتر است به برند های معتبر فکر کنید تا اینکه بخواهید یک ابزار ارزان را تهیه کنید و پس از مدتی از استفاده از آن نا امید شوید.ما در فروشگاه اینترنتی البرز خرید برای هر ریال هزینه شما ارزش قائل هستیم و تمامی محصولات این فروشگاه دارای کیفیت بسیار بالایی بوده و تمام تلاش ما بر کسب رضایت مشتریان عزیز می باشد.
به دلیل دارا بودن وزن و حجم کم و حمل راحت مونو پاد ابزار بسیار پر کاربرد و فراگیر می باشد و توسط آن می توانید انواع عکس های هنری را در زوایای غیر معمول تهیه کنید.

مونوپاد
استفاده از مونوپاد در عکس های دسته جمعی بسیار لذت بخش می باشد بطوریکه حتی هنرمندان و شخصیت های معروف نیز با مونوپاد عکس های زیبایی گرفته اند و به اشتراک گذاشته اند.شاید برای شما هم پیش آمده باشد که نیاز به تهیه یک عکس دسته جمعی دارید ولی با توجه به ازدحام جمعیت و محدودیت فضا توانایی آن را نداشته باشید.به کمک مونوپاد می توانید اقدام به تهیه عکس هایی متفاوت و خاطره ساز شوید.

مونوپاد
یکی از مهمترین نکات در گرفتن عکس های زیبا ، محل قرار گیری دوربین است و توسط مونو پاد شما می توانید تمامی نقاط کور و غیر قابل دسترس را برای عکاسی انتخاب کنید.

یکی از مزایای مونو پاد این است که می توانید آن را در زوایا و اندازه های مختلف تنظیم کنید و کادر تصویر مورد نظر خود را به راحتی هر چه تمام تر و با بهترین دقت بسازید و عکسی بسیار حرفه ای از خودتان بگیرید.همچنین در انتهای دستگیره آن بندی جهت نگهداری و حفظ امنیت بیشتر تعبیه شده تا خیالتان از بابت افتادن گوشی و یا دوربین خود راحت باشد. سفارش دهید)


ولادت و پرورش آن حضرت

حضرت علی علیه السلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب بعد از سی سال از عام الفیل در میان کعبه معظمه متولد شده اند، پدر آن حضرت ابوطالب پسر عبدالمطلب بوده که با عبدالله پدر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برادر اعیانی (پدری و مادری) بوده و مادر آن حضرت، فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بوده و آن حضرت و برادرانش اول هاشمی بودند که پدر و مادرشان هر دو هاشمی بودند.

خاندان هاشم از مکنت چندانی برخوردار نبودند. ابوطالب که در کودکی سرپرستی حضرت محمد صلی الله علیه و آله را بر عهده گرفت، فرزندان و عیال بسیار داشت. قریش در آن زمان دچار مشکلات شدید اقتصادی شد. پیامبر صلی الله علیه و آله به عموی خود عباس فرمودند: برادرت ابوطالب نانخور فراوان دارد و چنین که می بینی مردم در سختی بسر می برند، بیا نزد او برویم، من از پسران او یکی را برمی دارم تو هم یکی را، و سرپرست آن ها می شویم».

عباس پذیرفت. نزد ابوطالب رفتند و داستان را با او در میان نهادند. ابوطالب گفت: عقیل را برایم بگذارید و هر چه می خواهید بکنید.» پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را و عباس، جعفر را تکفل کردند. [۱]

از این رو حضرت علی علیه السلام در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و در دامان او پرورده شدند و خود ایشان در این باره چنین می گویند: من بسان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود می رود در پی پیامبر می رفتم؛ هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم می کرد و دستور می داد که از آن پیروی کنم. [۲]

حضرت علی علیه السلام اولین ایمان آورنده به پیامبر

طبق مسلمات تاریخ حضرت اولین مردی بودند که نبوت رسول مکرم اسلام را پذیرفتند. مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیه السلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات 191 تا 213 (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل می کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی علیه السلام فردای آن روز ایمان آورد.

پیش از همه، رسول اکرم صلی الله علیه و آله، خود به سبقت حضرت علی علیه السلام در اسلام تصریح کردند و در مجمع عمومی صحابه چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز رستاخیر با من در حوض (کوثر) ملاقات می کند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابی طالب است. [۳]

آن حضرت علاوه بر این اولین کاتب وحی بود.[۴]

یوم الدار و تعیین حضرت علی علیه السلام به جانشینی پیامبر

سه سال از بعثت پیامبر گذشته بود که آیه وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» (سوره شعراء، آیه 214) نازل شد، پیامبر مهمانی ترتیب دادند و خویشان خود را دعوت به اسلام نمودند، از بین ان جمع کسی جز حضرت علی علیه السلام پاسخ نداد، این کار سه بار تکرار شد. رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: بنشین که تو برادر و وصی و وزیر و وارث و جانشینم پس از من هستی. [۵]

لیلة المبیت

سران قبایل مکه در (دارالندوه) که مجلس شورای آنان بود گردآمدند. پس از گفتگوی بسیار که تفصیل آن در کتاب های سیره از جمله سیره ابن هشام آمده است، همگان بر این اقدام یک سخن شدند که از هر قبیله جوانی چابک انتخاب کنند و هر یک از آنان شمشیری برنده در دست گیرد، شب هنگام بر حضرت صلی الله علیه و آله حمله کنند و به یکبار شمشیر خود را برایشان بزنند تا افرادی خاص قاتل حضرت نباشد. اگر چنین شد بنی هاشم نمی توانند با همه قبیله ها دربیافتند، ناچار به خون بها راضی می شوند.

جبرئیل رسول خدا صلی الله علیه و آله را آگاهی داد که باید امشب در بستر خود نخوابی. رسول خدا به حضرت علی علیه السلام فرمودند: در جای من بخواب و به تو آسیبی نخواهد رسید. حضرت علی علیه السلام پرسیدند: اگر من جای تو بخوابم تو در امان خواهی ماند». فرمودند: بلی. حضرت علی علیه السلام لبخندی زدند و سجده گذاردند. آیه ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله» (سوره بقره، آیه 207) درباره حضرت علی علیه السلام و در این حادثه نازل شد. [۶]

میبدی می نویسد: و گفته اند که این آیت در شأن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب آمد. آن گه که مصطفی هجرت کرد و علی را بر جای خواب خود می خوابانید. [۷]

از آن شب به لیلة المبیت یاد شده است

حضرت علی علیه السلام در جنگ ها و غزوات صدر اسلام

پس از هجرت به مدینه غزوات پیامبر با مشرکین و منافقین و اهل کتاب آغاز شد. قصه دلاوری های حضرت علی علیه السلام در این جنگ ها فراوان است. فقط اشاره می کنیم که امیرمؤمنان در بیست و شش غزوه از غزوات پیامبر شرکت کردند و فقط در غزوه تبوک به فرمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مدینه اقامت گزیدند و از شرکت در جنگ بازماندند، زیرا بیم آن می رفت که منافقان مدینه در غیاب پیامبر شورش کنند و زمام امور را در مرکز اسلام (مدینه) بدست گیرند.

ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر پیغمبر در خانه پدر بسر می برد. ابوبکر و عمر یکی پس از دیگری برای خواستگاری او آمدند اما رسول خدا صلی الله علیه و آله نپذیرفت. آن دو و نیز مردمی از انصار به حضرت علی علیه السلام گفتند: فاطمه را خواستگاری کن.

علی به خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت. پیغمبر پرسید: پسر ابوطالب برای چه آمده است؟ حضرت امیر علیه السلام فرمودند: برای خواستگاری فاطمه. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: مرحبا و اهلا! مردانی از قریش از من رنجیدند که چرا دخترم را به آنان نداده ام. من بدان ها گفتم این کار به اذن خدا بوده است.

تعیین حضرت علی علیه السلام به جانشینی پیامبر در روز غدیر

اواخر عمر شریف رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیامبر مسلمین را فرمان دادند تا همراه ایشان در آخرین حج رسول خدا شرکت کنند. در راه بازگشت در منطقه ای به نام غدیر (جایی که کاروانیان از هم جدا می شدند) آیه ای نازل شد. يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَايهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين». (سوره مائده، آیه 67)

رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمان توقف دادند و در آن جا خطبه معروف غدیر را قرائت فرمودند و حضرت علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی نمودند. خود حضرت در این باره می فرمایند: پیامبر خدا به قصد حجة الوداع بیرون آمد. سپس (در بازگشت)، به غدیرخم رسید. به دستور او برایش چیزی شبیه منبر ساختند. سپس از آن، بالا آمد و بازوی مرا گرفت (و بالا برد)، تا آن جا که سفیدی زیر بغلش دیده شد و با صدای بلند، در همان جایگاه گفت: هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».

پس با ولایت من، ولایت خدا و با دشمنی با من، دشمنی با خدا محقق می شود. خداوند عزوجل در آن روز، نازل کرد: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا». (سوره مائده، آیه 3) پس، ولایت من مایه کمال دین و رضایت پروردگار بلند مرتبه است. [۸]

سقیفه و غصب خلافت پیامبر

در 28 صفر سال 13 هجری مصیبت عظمای رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله واقع شد و هنوز جسم مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دفن نگردیده بود که عده ای بدون توجه به تعیین الهی امام علی علیه السلام به جانشینی پیامبر اکرم (ص)، در مکانی که به نام سقیفه بنی ساعده جمع شدند و ابوبکر را به خلافت برگزیدند. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: به خدا سوگند که فلان» خلافت را چون جامه اى بر تن کرد و نیک مى دانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب. سیل ها از من فرو مى ریزد و پرنده را یاراى پرواز به قله رفیع من نیست. [۹]

حضرت وقتی دیدند مردم او را رها کردند و به سوی دنیا روآوردند، با آن که می توانستند با آنان درافتند و حقی را که از آن ایشان است بازستانند، لب فروبستند و چیزی نگفتند، چنان چه خودشان فرمودند: به صبر گراییدم حالی که در چشمانم خار بود و در گلویم استخوان و می دیدم که میراثم به غارت می رود. [۱۰]

خودسرانه خلافت را عهده دار شدند و ما را که نسبت برتر و پیوند با رسول خدا استوارتر داشتیم، به حساب نیاوردن، خودخواهی بود. گروهی بخیلانه به کرسی خلافت چسبیدند و گروهی سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند. داور خدا است و بازگشتگاه روز جزاست. [۱۱]

حضرت علی علیه السلام خلافت را حق خود می دانستند، اما حرمت دین و وحدت مسلمانان را برتر از آن می دیدند و می فرمودند: می دانید سزاوارتر از دیگران به خلافت منم به خدا سوگند بدان چه کردید گردن می نهم، چندان که مرزهای مسلمانان ایمن بود و کسی را جز من ستمی نرسد. من خود این ستم را پذیرفتم و اجر این گذشت و فضیلتش را چشم می دارم و به زر و زیوری که بدان چشم دوخته اید دیده نمی گمارم. [۱۲]

عمر دومین غاصب خلافت

خلافت ابوبکر به درازا نکشید. وی در جمادی الثانی سال 13 هجری درگذشت و چنان که نوشته اند در آخرین روز زندگی عمر را به جانشینی خود معین کرد علی علیه السلام در این باره فرمایند: شگفتا! کسی که در زندگی می خواست خلافت را واگذارد، چون اجلش رسید کوشید تا آن را به عقد دیگری درآورد. [۱۳]

عمر در ذی الحجه سال بیست و سوم از هجرت با خنجری که به پهلوی او زدند، در بستر افتاد و پس از چند روز درگذشت. پیش از مردن، شش تن از یاران پیغمبر، یعنی حضرت علی علیه السلام، عثمان، زبیر، سعد پسر ابووقاص، عبدالرحمان پسر عوف و طلحه را که در آن روز در مدینه نبود نامزد کرد تا به م بپردازند و در مدت سه روز خلیفه مسلمانان را تعیین کنند.

عثمان غاصب سوم

خود حضرت در این باره می فرمایند: چون زندگانی او بسر آمد گروهی را نامزد کرد و مرا در جمله آنان درآورد. خدا را. چه شورائی! من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند و در صف اینان گذاشتند؟ ناچار با آنان انباز و با گفتگوشان دمساز گشتم. اما یکی از کینه راهی گزید و دیگری داماد خود را بهتر دید و این دوخت و آن برید تا سومین به مقصود رسید. [۱۴]

فعالیت های امام علیه السلام در دوران غاصبان خلافت

فعالیت های امام علیه السلام در این دوره در امور زیر خلاصه می شد:

  1. عبادت خدا آن هم به صورتی که در شأن شخصیتی مانند حضرت علی علیه السلام بود؛ تا آن جا که امام سجاد علیه السلام عبادت و تهجد شگفت انگیز خود را در برابر عبادت های جد بزرگوار خود ناچیز می دانست.
  2. تفسیر قرآن و حل مشکلات آیات و تربیت شاگردانی مانند ابن عباس.
  3. پاسخ به پرسش های دانشمندان ملل و نحل دیگر، بالاخص یهودیان و مسیحیان که پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله برای تحقیق درباره ی اسلام رهسپار مدینه می شدند و سؤالاتی مطرح می کردند که پاسخگویی جز حضرت علی علیه السلام، پیدا نمی کردند. اگر این خلا به وسیله ی امام علیه السلام پر نمی شد جامعه ی اسلامی دچار سرشکستگی شدیدی می شد.
  4. بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت و در مورد آن ها نصی در قرآن مجید و حدیثی از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در دست نبود. قسمتی از داوری های امام علیه السلام و استفاده های ابتکاری و جالب وی از آیات در کتاب های حدیث و تاریخ منعکس است.
  5. تربیت و پرورش گروهی که ضمیر پاک و روح آماده ای برای سیر و سلوک داشتند، تا در پرتو رهبری و تصرف معنوی امام علیه السلام بتوانند قله های کمالات معنوی را فتح کنند و آن چه را که با دیده ی ظاهر نمی توان دید با دیده ی دل و چشم باطنی ببینند.
  6. کار و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان؛ تا آن جا که امام علیه السلام با دست خود باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آن ها را در راه خدا وقف می کرد.
  7. هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل ی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد، امام علیه السلام یگانه مشاور مورد اعتماد بود که با واقع بینی خاصی مشکلات را از سر راه آنان برمی داشت و مسیر کار را معین می کرد. برخی از این مشاوره ها در نهج البلاغه و در کتاب های تاریخ نقل شده است. ما در این جا فهرست وار نمونه ای از آن ها را نقل می کنیم:

الف) در دوران ابوبکر

  • جنگ با رومیان. [۱۵]
  • مناظره با دانشمندان بزرگ یهود. [۱۶]
  • پاسخ قانع کننده به دانشمند مسیحی. [۱۷]
  • داوری حضرت علی درباره یک مرد شرابخوار. [۱۸]

ب) در دوران عمر

  • م در فتح ایران. [۱۹]
  • م در فتح بیت المقدس. [۲۰]
  • تعیین مبدأ تاریخ اسلام. [۲۱]

8- مرجعیت فتوا در عصر خلفا: رشید رضا، مؤلف المنار، در کتاب نفیس خود، الوحی المحمدی (چاپ دوم، صفحه ی 225)، تصریح می کند که مجموع احادیثی که از پیامبر اسلام در خصوص احکام و فروع در دست ماست، پس از حذف مکررات، از چهارصد حدیث نمی کند و احتمال این که احادیث نبوی بیش از این مقدار بوده و سپس از میان رفته است ضعیف است. بنابراین، احادیثی که پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله در اختیار امت بود همین حدود یا اندکی بیش از آن بود. بنابراین و با توجه به حدیث نبوی من شهر علمم و علی علیه السلام در آن است.» حضرت علی علیه السلام را باید یگانه مرجع فتوا در عصر خلفا دانست، که البته نمونه های آن در تاریخ زیاد است.[۲۲] / [۲۳] / [۲۴] / [۲۵] / [۲۶] / [۲۷] / [۲۸] / [۲۹] / [۳۰] / [۳۱] / [۳۲]

دوران خلافت امام علی علیه السلام

پس از به خلافت رسیدن عثمان به علل مختلف از جمله:

  • تعطیل حدود الهی.
  • تقسیم بیت المال در میان بنی امیه.
  • تأسیس حکومت اموی و نصب افراد غیرشایسته به مناصب اسلامی.
  • ایذاء و ضرب گروهی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله که از خلیفه و اطرافیان او انتقاد می کردند.
  • تبعید تعدادی از صحابه که خلیفه حضور آنان را مزاحم افکار و آمال و برنامه های خود می دید، مردم بر وی شوریدند و او را به قتل رساندند.

سپس به سراغ امیرالمومنین علیه السلام رفتند و از ایشان خواستند تا خلافت را بر عهده گیرند.

حضرت علی علیه السلام خود در این مورد گوید: به خدایی که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند و یاران حجت بر من تمام نمی نمودند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند، و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست می گذاشتم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم، و چون گذشته خود را به کناری می داشتم، و می دیدید که دنیای شما را به چیزی نمی شمارم و حکومت را پشیزی ارزش نمی گذارم. [۳۳]

بار خدایا! تو می دانی که من در پیِ زمامداری و حکومت و برتری جویی و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پیِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جای خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم. [۳۴]

در زمان خلافت حضرت سه جنگ با سه دسته با نام های ناکثین، قاسطین و مارقین درگرفت. علت جنگ جمل (جنگ با ناکثین) آن بود که طلحه و زبیر از این که در حکومت علی علیه السلام به استانداری منطقه ای منصوب شوند مأیوس و نومید شدند. از طرف دیگر، از جانب معاویه به هر دو نفر نامه ای، تقریباً به یک مضمون، رسید که آنان را به امیرالمؤمنین» توصیف کرده و یادآور شده بود که از مردم شام برای آن دو بیعت گرفته است و باید هر چه زودتر شهرهای کوفه و بصره را اشتغال کنند، پیش از آن که فرزند ابوطالب بر آن دو مسلط شود و شعار آنان در همه جا این باشد که خواهان خون عثمان هستند و مردم را بر گرفتن انتقام او دعوت کنند.

این دو صحابی ساده لوح فریب نامه ی معاویه را خوردند و تصمیم گرفتند که از مدینه به مکه بروند و در آنجا به گردآوری افراد و ساز و برگ جنگ بپردازند و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه آنان سوار بر شتر سرخ مو عازم جنگ شد. عایشه می گفت: مردم! عثمان به ناحق کشته شده است و من انتقام خون او را می گیرم. [۳۵]

جنگ با شکست ناکثین پایان یافت. سپس حضرت کوفه را به عنوان مرکز خلافت برگزیدند که دو علت آن این است که: بیشتر سربازان و جان نثاران امام را مردم کوفه و حوالی آن تشکیل می دادند. زیرا امام برای سرکوبی پیمان شکنان به وسیله صحابی بزرگ، عماریاسر و فرزندان گرامی خود امام حسن علیه السلام از مردم کوفه، که مرکز مهم عراق بود، استمداد طلبید و گروه انبوهی از مردم آن منطقه به ندای امام پاسخ مثبت گفتند و همراه نمایندگان وی عازم جبهه شدند پس از آن که امام در نبرد با ناکثان پیروز شد و دشمن را تار و مار ساخت، حق شناسی ایجاب می کرد که از خانه و زندگی این مردم دیدن کند و لبیک گویان و جهادگران خود را تقدیر و متقاعدان و بازماندگان از جهاد را توبیخ و مذمت نماید.

امام علیه السلام می دانست که شورش پیمان شکنان گناهی است از گناهان معاویه که آنان را به نقض میثاق تشویق کرده. اکنون که تیر این یاغی به خطا رفته و شورش پایان یافته بود باید هر چه زودتر ریشه ی فساد قطع و شاخه ی شجره ی ملعونه ی بنی امیه از پیکر جامعه اسلامی بریده می شد. لذا با سپاهی عظیم از کوفه حرکت فرمود و در بیابان صفین با معاویه برخورد کرد. و به این ترتیب، نبردی سخت و طولانی بین سپاه عراق و شام درگرفت.

جنگ صفین هر چند به سود امام علیه السلام پیش رفت ولی به علت جهالت عده ای و فریبکاری عمروعاص کار به حکمیت کشید. در حکمیت هم حکم امام علیه السلام که خلاف میل ایشان انتخاب شده بود جهالت کرد و خلافت به عهده معاویه افتاد.

پس از جنگ صفین جهالی که تن به حکمیت دادند گفتند گناه کرده ایم و توبه کردیم، علی علیه السلام نیز باید توبه کند. سپس در محلی به نام نهروان جمع شدند و شروع به ایجاد اخلال در کار امام علیه السلام نمودند. تلاش امام علیه السلام برای هدایتشان بی فایده بود، بنابراین لشگری را عازم جنگ با آنان کردند که در نهایت با شکست خوارج پایان یافت.

خلافت ظاهری آن حضرت قریب به پنج سال طول کشید و در بیشتر آن با منافقان مشغول قتال و جدال بودند و پیوسته بعد از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مظلوم بودند و اظهار مظلومیت خویش می فرمودند و از کثرت نافرمانی و نفاق مردم خویش دلتنگ بودند و طلب مرگ از خدا می نمودند و از شهادت خود بدست ابن ملجم (یکی از بازماندگان خوارج) خبر می دادند و گاهی می فرمودند که چه مانع شده است بدبخت ترین امت را که محاسن مرا از خون سرم خضاب کند؟

و سرانجام در شب 19 ماه مبارک رمضان سال چهل هجری حضرت سیدالاوصیاء بدست شقی ترین فرد از اولین و آخرین محاسن مبارکش از خون سر خضاب شد و در شب بیست و یکم ماه رمضان که مصادف با بود، رحلت فرمودند.

بخشی از فضایل و سیره امیرالمومنین علیه السلام

بریده اسلمی نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند سلام کنید بر علی علیه السلام به عنوان امیرالمومنین، عمر پرسید: آیا این فرمان از جانب خداست یا رسولش؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:از جانب خدا و رسولش. [۳۶]

عکرمه از ابن عباس نقل می کند که گفت: در قرآن آیه ای به این تعبیر الذین آمنوا و عملوا الصالحات» وجود ندارد مگر این که علی علیه السلام امیر آن و شریف آن است و از اصحاب محمد صلی الله علیه و آله کسی نیست مگر این که خداوند او را مورد عتاب قرار داده اما علی علیه السلام را جز به نیکی یاد نکرده است. [۳۷]

محمد بن منصور گفت، از احمد بن حنبل شنیدم که گفت: برای هیچ یک از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فضایلی بیشتر از آن چه برای علی بن ابی طالب علیه السلام آمده، نقل نشده است. این سخن را حاکم نیز از ابن حنبل نقل کرده: [۳۸]

چنان که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید: همه مردم اجماع کردند بر این که احدی از صحابه و علماء نگفته سلونی قبل ان تفقدونی مگر علی بن ابیطالب علیه السلام.

علی علیه السلام چهار درهم پول داشت یکی را در موقع شب انفاق نمود و یکی را در روز و یک درهم آشکارا و یک درهم در نهان آن گاه این آیه نازل شد که مفسرین شأن نزول آن را در مورد انفاق آن حضرت نوشته اند: الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم ولا هم یحزنون». [۳۹]

حضرت علی علیه السلام به عثمان بن حنیف می فرمود: من در خوراک و پوشاک طوری هستم که اگر فقیرترین مردم مرا ببیند می تواند در برابر فقر و فاقه خود صبور و شکیبا باشد زیرا وقتی امام خود را چنین ببیند از وضع و حال خود راضی می شود. و باز می فرمود من می دانم که کسی مثل من نمی تواند زندگی کند اما هر وقت نان و خورشی خواستی به سرکه و یا نمک اکتفاء کن و اگر از این برتر خواستی. به سبزی و یا کمی شیر شتر قناعت نما و گوشت بسیار کم بخور و می فرمود: لاتجعلوا بطونکم مقابر الحیوان؛ شکمهایتان را گورستان حیوانات قرار می دهید. [۴۰]

من که امام شما هستم بدو جامه کهنه و دو قرص نان اکتفاء کرده ام در صورتی که می توانم از جامه های حریر لباسی فاخر بپوشم و از عسل مصفی و مغز گندم غذای لذیذ و مقوی تناول کنم ولی هیهات که هوی و هوس نفس بر من غلبه نماید! آیا به همین قناعت کنم که گویند من امام و خلیفه هستم اما در اندوه و پریشانی فقرا شرکت نکنم؟ [۴۱]

بخشی از نامه حضرت به مالک: قلبا با مردم مهربان باش و با آن ها با دوستی و ملاطفت رفتار کن و مبادا با آنان چون حیوان درنده باشی که خوردن آن ها را غنیمت داند زیرا آنان دو گروهند یا برادر دینی تواند و یا (اگر همکیش تو نیستند) مانند تو مخلوق خدا هستند.

خلیفه ی دوم: ای کاش سه فضیلتی که نصیب علی علیه السلام شد نصیب من شده بود، و آن سه فضیلت عبارتند از: پیامبر دختر خود را در عقد علی درآورد، تمام درهایی را که به مسجد باز می شد بست، جز در خانه ی علی علیه السلام، در جنگ خبیر پیامبر صلی الله علیه و آله پرچم را بدست علی علیه السلام داد. [۴۲]

امیرمؤمنان علیه السلام تمام آیات قرآن را، چه آن ها که در مکه نازل می شد و چه آن ها که در مدینه، در دوران حیات پیامبر صلی الله علیه و آله به دقت ضبط می کردند و از این جهت یکی از کاتبان وحی و حافظان قرآن بشمار می رفتند. همچنین در تنظیم اسناد ی و تاریخی و نامه های تبلیغی، که هم اکنون متن بسیاری از آن ها در کتاب های سیره و تاریخ مضبوط است، آن حضرت نخستین دبیر اسلام بشمار می رود، حتی صلحنامه ی تاریخی حدیبیه به املای پیامبر صلی الله علیه و آله و خط علی علیه السلام تنظیم شد.

درباره جنگ احد، ابن اثیر در تاریخ خود می نویسد: پیامبر صلی الله علیه و آله از هر طرف مورد هجوم دسته هایی از لشکر قریش قرار گرفت. هر دسته ای که به آن حضرت حمله می آوردند حضرت علی علیه السلام به فرمان پیامبر به آن ها حمله می برد و با کشتن بعضی از آن ها موجبات تفرقشان را فراهم می کرد و این جریان چند بار در احد تکرار شد.

به پاس این فداکاری، امین وحی نازل شد و ایثار حضرت علی علیه السلام را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می دهد. رسول خدا صلی الله علیه و آله امین وحی را تصدیق کرد و گفت: من از علی و او از من است. سپس ندایی در میدان شنیده شد که مضمون آن چنین بود: لاسیف الا ذوالفقار، ولافتی الا علی».

بعضی آیات نازله در شان امیرالمومنین علیه السلام

  • آیه قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب». [۴۳]

کافران رسالت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را انکار کرده و گفتند تو پیغمبر نیستی این آیه در پاسخ آنان به حضرتش نازل شد که بگو (من برای رسالت خود دو شاهد دارم یکی) خدا است که برای شهادت میان من و شما کافی است و دیگری کسی است که علم کتاب در نزد اوست. ثعلبی در تفسیر آیه مزبور می نویسد آن که علم کتاب در نزد اوست علی بن ابیطالب علیه السلام است.

همچنین ابوسعید خدری گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم آن کس که علم کتاب در نزد اوست کیست؟ فرمود: آن کس برادرم علی بن ابیطالب علیه السلام است.

شیخ سلیمان بلخی از ابن عباس نقل می کند که گفت آن که علم کتاب در نزد اوست علی علیه السلام است زیرا او به تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود.

  • وقفوهم انهم مسئولون»؛ آن ها را نگهدارید که مورد سؤال خواهند بود. [۴۴]

ابوسعید خدری از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که آن چه مورد سؤال خواهد بود ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام است. [۴۵]

  • آیه واعتصموا بحبل الله جمیعا»؛ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید. [۴۶]

صاحب کتاب مناقب الفاخرة از عبدالله بن عباس روایت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم عربی آمد و عرض کرد: یا رسول الله شنیدم که می فرمودی اعتصموا بحبل الله» حبل خدا کدام است؟ که به او تمسک جوئیم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله دست خود را بر دست علی علیه السلام زد و فرمود: به این شخص تمسک جوئید که این حبل المتین است. [۴۷]

  • آیه ثم لتسألن یومئذ عن النعیم»؛ آن گاه در آن روز از نعمت ها پرسیده شوند. [۴۸]

ابونعیم و حاکم حسکانی به سند خود از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمود: مقصود از نعیم در این آیه ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و ما است که از آن پرسیده خواهد شد. [۴۹]

برخی احادیث نبوی درباره امیرالمومنین علیه السلام

  • حدیث سدالابواب: ما انا سددت ابوابکم و فتحت باب علی علیه السلام ولکن الله فتح باب علی علیه السلام و سد ابوابکم». [۵۰]

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: درب خانه های ابوبکر و عمر و عباس بن عبدالمطلب و دیگران را که به مسجد باز می شد مسدود کردند و فقط درب خانه حضرت امیر علیه السلام را بازگذاشتند، عباس بن عبدالمطلب علت این امر را از حضرتش پرسید: پیغمبر صلی الله علیه و آله چنین فرمود: من درهای خانه های شما را نبستم و در خانه علی را بازنگذاشتم ولکن خداوند درهای شما را مسدود کرد و در خانه علی را بازگذاشت.

  • انت اخی فی الدنیا والآخرة». [۵۱]

رسول اکرم صلی الله علیه و آله میان هر دو نفر از اصحابش عقد اخوت بست علی علیه السلام در حالی که چشمانش اشک آلود بود آمد و عرض کرد: یا رسول الله میان اصحاب عقد اخوت برقرار کردی و مرا با کسی برادر ننمودی پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر منی.

  • حدیث حق: علمای عامه و خاصه به طرق مختلفه نقل کرده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام مع الحق والحق مع علی علیه السلام.

علی علیه السلام همیشه همراه با حق بوده و حق هم با علی علیه السلام است. بحرانی در غایة المرام پانزده حدیث از عامه و یازده حدیث از خاصه در این مورد نقل کرده است. [۵۲]

  • ان علیا علیه السلام منی و انا منه و هو ولی کل مؤمن بعدی علی علیه السلام»؛ از من و من هم از او هستم و او ولی هر مؤمنی است. [۵۳]
  • من اطاعنی فقد اطاع الله و من عصانی فقد عصی الله، و من اطاع علیا علیه السلام فقد اطاعنی و من عصی علیا علیه السلام فقد عصانی. [۵۴]

هر کس مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هر که مرا نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است، و کسی که علی علیه السلام را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر که علی علیه السلام را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است.

  • ان الله جعل ذریة کل نبی فی صلبه و جعل ذریتی فی صلب علی بن ابی طالب»؛ خداوند نسل و اولاد هر پیغمبری را در صلب او قرار داد و ذریه مرا در صلب علی بن ابیطالب علیه السلام گذاشت. [۵۵]
  • حب علی بن ابیطالب علیه السلام یأکل السیئات کما تأکل النار الحطب»؛ دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام بدی ها را می خورد (از بین می برد) همچنان که آتش هیزم را می خورد می سوزاند. [۵۶]
  • انا مدینة العلم و علی علیه السلام بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب»؛ من شهرستان علم هستم و علی علیه السلام هم دروازه آنست پس هر که علم را بخواهد باید از در آن وارد شود. [۵۷]
  • حق علی علیه السلام علی المسلمین کحق الوالد علی ولده»؛ حق علی علیه السلام بر مسلمین مانند حق پدر بر فرزندش است.

چکيده:
این پایان نامه با موضوع سیمای امام علی(ع) در ملحمه عبدالمسیح انطاکی، در هفت فصل تالیف و تنظیم شده است. در این رساله پس از بیان کلیات بحث، اوضاع ی، اجتماعی، اقتصادی، دینی، فرهنگی و ادبی عصر عبدالمسیح انطاکی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به بررسی زندگی شخصی و ادبی شاعر و آثار وی پرداخته شده است. پس از آن به گزیده ای از زندگی امام علی(ع) در پنج مرحله اشاره شد. در ادامه به مباحث مربوط به حماسه از جمله حماسه در لغت و تعریف حماسه و ویژگی ها و انواع آن پرداخته و حماسه دوره های مختلف ادبیات عرب مورد بررسی قرار گرفته است در این قسمت نظر برخی صاحب نظران آورده شد. آنها دوره جاهلی در ادبیات عرب را عصر طلایی حماسه و دوره ترکی را عصر جمود حماسه و دوره معاصر را عصر تجدد حماسه و ظهور حماسه ملی نامیدند. در قسمت ادبیات اسلامی و نویسندگان و ادیبان غیر مسلمان، به معرفی بعضی علما و ادیبان غیر مسلمان بویژه مسیحی پرداخته شد که عاشقانه و همچون ادیبی شیعه، کوشیدند تا گوشه ای از زندگی یکی از اهل بیت(ع) ، پیامبر (ص) بویژه امام علی(ع) یا واقعه ای از وقایع مهم زندگی آن حضرت یا فضیلتی از فضائل او را بیان کنند. در این قسمت همچنین به شرح مختصری از زندگانی این شاعران همراه ابیاتی از اشعارشان اشاره شد. انسان شیعه با بررسی و مطالعه در این قسمت به حقانیت و عظمت امام خویش بیشتر پی برده و با شگفتی احساس غرور و افتخار می کند و بر مذهب و امام خویش می بالد. در این رساله همچنین با بررسی موضوع امام علی(ع) در شعر معاصر عرب به جایگاه ویژه آن حضرت در اشعار شاعران معاصر عرب در کشورهای مختلف پی می بریم. در قسمت اصلی بحث که سیمای امام علی(ع) در ملحمه عبدالمسیح انطاکی، شاعر مسیحی، مورد بررسی قرار گرفته مسائل مهمی چون ملحمه امام علی از نگاه شاعر و ملحمه امام علی از نگاه نگارنده، علل توجه این شاعر مسیحی به امام علی(ع) استعانت این شاعر از امام علی(ع) و عنایت امام علی به این شاعر بررسی شد. پس در انتها به بررسی و بیان برخی فضائل و ویژگی های امام علی(ع) در ملحمه این شاعر پرداخته شد.

تعمیرات تخصصی انواع ویدئو پروژکتور لامپ انواع ویدئو پروژکتور مومات و خدمات ویدئو پروژکتور

نگهداری و تعمیر ویدئو پروژکتور نیاز به ظرافت های بسیار دارد.در حمل ویدئو پروژکتور باید دقت داشته باشیم که کوچکترین ضربه ای به دستگاه وارد نشود.جهت سرویس و نگهداری دستگاه باید موارد را به یک کارشناس در این زمینه بسپارید و بدون داشتن تجربه اولیه هرگز اقدام به بازکردن دستگاه نکنید.

اغلب باز کردن دستگاه توسط افراد غیر مجرب باعث بهم ریختن تنظیمات کالر بیل و بهم ریختگی آینه های دستگاه می شود که هزینه های قابل توجهی را جهت تعمیر مجدد دستگاه می طلبد.

نکاتی در جهت استفاده از ویدئو پروژکتور

به هیچ وجه پس از پایان کار با ویدئو پروژکتور آن را از برق نکشید و با استفاده از کلید پاور دستگاه اقدام به خاموش کردن آن نموده و تا خاموش شدن فن ها دستگاه را از برق نکشید.

هنگام جابجایی دستگاه نهایت مراقبت را داشته باشید تا آینه ها و لنز دستگاه آسیب نبینند.

به هیچ وجه دستگاه را مورد وزش باد دارای فشار (سشوار پمپ باد و بلوور و…) قرار ندهید

سرویس های سالانه و نیم سال را فراموش نکنید.

اگر تصویر شما روی برد هوشمند منعکس می شود دقت داشته باشید که دستگاه به هیچ عنوان تکان نخورد و فیکس باشد.

جهت تعمیر ویدئو پروژکتور هرگز شخصا اقدام به باز کزدن دستگاه ننمایید

 ایلیا دیتا ارائه دهنده انواع خدمات تعمیرات و سرویس انواع ویدئو پروژکتور


معرفت و شناخت كامل شخصيت والاي اميرالمؤمنين علي (ع) و جايگاه او در جهان هستي در حد بشر نيست چه رسول اكرم (ص) خطاب به مولا مي فرمايد :

يا علي لا يعرفك الاّّّ الله و انا

اي علي! تو را هيچكس نشناخت جز خدا و من

درابتداي خلقت، معمار آفرينش، زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز، به طفيل محبت پنج نور مقدس است.

يا ملائكتي و سكان سماواتي اعلموا اني ما خلقت سماء مبنيه و لا محديه و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئه

و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الا في محبه هؤلاء الخمسه.

 

آفرينش بر محبت اينان رقم خورد و عرصه هستي به حب ولايت آنان از عدم شكل گرفت. اگر علي (ع) نبود، آفرينش به تكوينش نمي ارزيد . نوروجود علي (ع) ، مصباح پايگاه آفرينش شد وهستي اول با وجود او شكل گرفت. هدفنامه وجود را نيز به وجود او پيوند زدند.

لو لا كلما خلقت الا فلاك و لو لا علي لما خلقتك.

در زيارتنامه مولي در روز غدير علي (ع) را ندا مي دهيم :

السلامٌَُُُ عليكُُ ايها النبأ العظيم، الذي هم فيه مختلفون

سلام برتو اي خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستي. پس علي (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف كردند. اين بود كه اول مظلوم عالم هم ″علي″ نام گرفت.

روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئيل، ملك مقرب الهي هم به شكل انساني در آن جمع حاضر بود. پيامبر به جبرائيل رو كردند و با اشاره به اميرالمؤمنين علي (ع) فرمودند: آيا او را مي شناسي؟ عرض كرد: چگونه او را نشناسم كه او در عرش مرا معلم بود و شيوه عبوديت الهي را به من تعليم فرمود. تو به آدم وقتي كه از بهشت قرب رانده شد و به زمين فراق هبوط كرد، با ذكر نام علي (ع) و اهل بيت او به درگاه الهي پذيرفته شد. نوح نام او را بر كشتي خويش حك كردو لنگرگاه كشتي اش را مسجد كوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبيب خويش با صوت علي (ع) سخن گفت. قرآن كريم، علي (ع) را به منزله نقش پيامبر دانست.

فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم (آل عمران 61)

پيامبر فرمودند: من و علي از يك درختيم (انا و علي من ش جره واحده) و باز فرموده:   (انت مني بمنزله هارون من موسي) و نيز: (انا مدينه العلم و علي بابها) همانا من شهر علمم و علي در آن است. و خطاب به مولي فرمود: (انت اخي و وصيي و وارثي) تو برادر من و وصي و وارث مني. در فرازي از دعاي ندبه  پيامبر خطاب به علي مي فرمايد (لو لا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي) اي علي اگر تو نبودي مردم پس از من مؤمنان را نمي شناختند.

در زيارت مطلقه مي خوانيم ((السالم علي ميزان الاعمال)) علي ميزان و معيار اعمال است. امام صادق (ع) در زيارت جدش عرضه مي دارد درود بر تقسيم كننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهي بر نيكان :

((السلام علي قسيم الجنه و النار السلام علي نعمه الله علي الابرار))

محبت علي عامل رسيدن به كمال

در دواير مختلف هستي،‌هر شعاعي به دور محوري مي چرخد و هر پديده اي حول قطب وجودي كه وابسته به اوست، دور مي زند. امام معصوم محور هستي، قطب عالم وجود، تكيه گاه آفرينش، واسطه فيض الهي به جهان هستي و نگهدارنده كائنات باذن الله است. در اين راستا، محبت و ولايت علي (ع) مربي همه موجودات، هدايتگر آنان به سوي كمال و سبب دوام و قوام تمامي پديده ها از جمال تا انسان است. پيامبر خدا (ص) در اين رابطه بيان زيبايي مي فرمايد:

 

                                   حبًٌ عليٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سيئهًٌ      (بحار ج 9 ص 401)

محبت علي (ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به انسان صدمه نمي رساند.

بر اين معنا اگر محبت علي (ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و  عبوديت و اخلاق است از روي صدق و راستي باشد، مانع ارتكاب گناه مي گردد. مانند واكسني كه مصونيت ايجاد مي كند و نمي گذارد بيماري در شخص ″واكسينه شده″ راه يابد. محبت پيشوايي مانند علي (ع) كه نمونه تقوا و پرهيزكاري است آدمي راشيفته رفتار علي (ع) مي كند. فكر گناه را از سر او بدر مي برد، البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد . كسي كه علي (ع) را بشناسد، تقواي او را بشناسد، سوزوگداز عارفانه او را، ناله هاي نيمه شبهايش را و ساده زيستي و كار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او كه هميشه امر به تقوي و درستي مي كرد عمل كند. يعني هر محبي به خواسته محبوبش احترام مي گذارد و فرمان او را گرامي مي دارد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است.

 

پس محب واقعي علي ، واله و حيران علي و عاشق و جانباز علي، رهرو راستين علي است.


ولادت و خاندان بنا به نوشته مورخين، امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفيل و در خانه‌ی خدا متولد شدند. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پيامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراين امام على(ع) از هر دو طرف هاشمى نسب است. مادر اين حضرت، خداپرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى می‌كرد و پيوسته به درگاه خدا مناجات كرده و تقاضا می‌نمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آشپزخانه خاتون